0086-21-58386256
شادمانی، غم، شادی و افسردگی و کمی و کاستی و فزونی همه را در خرد جستجو کن، که نداشتنش بد اختری را به دنبال دارد و داشتن و فزونیِ خرد، به اختری و بخت یاری. برگرفته از کانالِ تلگرامیِ shuhnumeh1
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است این گرگ سالهاست که با گله آشناست آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است آن پادشا که مال رعیت خورد گداست بر قطرهی سرشک یتیمان نظاره کن تا بنگری که روشنی گوهر از ...
این اشک دیدهٔ من و خون دل شماست. ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است. این گرگ سالهاست که با گله آشناست. آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است. آن پادشا که مال رعیت خورد گداست. بر قطرهٔ سرشک یتیمان ...
1369 گلستان — باب هشتم – در آداب صحبتسعدی. باب هشتم. در آداب صحبت. مال از بهر آسایش عمرست نه عمر از بهر گرد کردن مال عاقلی را پرسیدند نیک بخت کیست و بدبختی چیست گفت نیک بخت آنکه خورد و کشت و بدبخت ...
این تغییرات آب و هوایی به انبه در پاکستان که به عنوان "پادشاه میوه ها" شناخته میشود آسیب زد. ... چرا پادشاه میوهها را کسی نمیخرد؟ ... شما اهل کجایی انبه کیلویی 20 میخریدی ما چهار پنج سال پیش هم ...
پدر را از این حال آگهی دادند برادرانش را بخواند و گوشمالی به واجب بداد پس هر یکی را از اطراف بلاد حصه معین کرد تا فتنه بنشست و نزاع برخاست که ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است : این گرگ سالهاست که با گله آشناست: آن پارسا که ده خرد و ملک، رهزن است : آن پادشا که مال رعیت خورد گداست: بر قطرهی سرشک یتیمان نظاره کن : تا بنگری که روشنی گوهر ...
خر بنده یعنی کسی که خران را می بندد و البته کرایه می دهد ولی شیخ خرقانی کشاورز بوده و خانقاهی داشته که با خرج ان باغ نگهداری می شده از مردم مالی نمی پذیرفته است و کتابی از ان نمانده است اما گفته هایش با فارسی روای ان دوره ...
فردوسی خرد را سرچشمه و سرمایهٔ تمام خوبیها میداند. ... نگه کن سرانجام خود را ببین ... را بزرگ میداشتند اولین دریا سالار دنیا بانو آرتمیس، بانوان ایران پادشاه بودند، ما نسل کوروش و سیاووش ...
چنان کن که برداد پویی همی. فریدون فرخ فرشته نبود. ز مشک و ز انبر سرشته نبود. بداد و دهش یافت آن نیکویی . تو داد و دهش کن، فریدون تویی. فریدون ز کاری که کرد ایزدی. نخستین جهان را بشست از بدی
قفل دَر میل و هوا باشد ثواب کار ما گم کن کلید قفل را تا کم شود ظلم و جفا ... هزار تعبیه در حکم پادشاه انگیز ... آهَن خَرَد آیینهگَر، بَر وی نِهَد زَخمِ شَرَر، ...
ای خود در این میان سر ما بیکلاه کن. ... ای خاک درگه تو گدا پادشاه کن . غزل شمارهٔ ۱۱۰ - سه تار من: نالد به حال زار من امشب سه تار ... بر حال خویش خیل ملک را گواه کن.
در حدود ۲۵۰۰ سال پيش، يعنی ۵۰۰ سال قبل از ميلاد مسيح يا ۱۱۰۰ سال قبل از اسلام، کورش کبیر، پسر شاه پارس که مادر او دختر شاه ماد بود، به فرماندهی نجيبترين قبايل پارسی درآمد. او با حمايت مادیها، خرد نيک و همت والای خود را ...
حکایت شمارهٔ ۶. یکی را از ملوک عجم حکایت کنند که دستِ تطاول به مال رعیّت دراز کرده بود و جور و اذیّت آغاز کرده. تا به جایی که خلق از مَکایدِ فعلش به جهان برفتند و از کُرْبَتِ جورش راهِ غربت ...
آیا شما را از فقیه کامل خبر ندهم؟ آن که به مردم اجازه نافرمانی خدا را ندهد، و آنها را از رحمت خدا نومید نسازد، و از مکر خدایشان آسوده نکند، و از قرآن رو به چیز دیگر نکند، و خیری در عبادت بدون تفقّه نیست، و خیری در علم ...
چون ما 5 حس داریم و یک ذهن که وسیله تفکر با منطق ارسطویی است.یعنی الف ب کردن و به ج رسیدن.و این نکته ایست که ما غافلیم.و صرفا چسبیده ایم به تفکرات و همه چیز را میخواهیم با تفکر درک کنیم.ببینید ...
ملک گفتا هر آینه ما را خردمندی کافی باید که تدبیر مملکت را بشاید گفت ای ملک نشان خردمند کافی جز آن نیست که به چنین کارها تن ندهد. همای بر همه مرغان از آن شرف دارد که استخوان خورد و جانور نیازارد
پادشاهی پسری را بادیبی داد و گفت این فرزند تست تربیتش همچنان کن که یکی از فرزندان خویش ادیب خدمت کرد و متقبل شد و سالی [۳۲] چند برو سعی کرد و بجائی نرسید و پسران ادیب در فضل و بلاغت منتهی شدند ملک دانشمند را مؤاخذت کرد و ...
در جواب جناب رسته عرض می کنم اگر یکبار دیگر شعر را بخوانند متوجه می شوند که هدف مولانا از بیان شعر در واقع مواجه شدن حضرتشان با سوالات بدون جواب که برای هر انسانی پیش می آید چنان که حضرت علی در نهج البلاغه می فرمایند من ...
ای همیشه حاجت ما را پناه: بار دیگر ما غلط کردیم راه ۶۰ لیک گفتی گرچه میدانم سِرت: زود هم پیدا کنش بر ظاهرت چون برآورد از میان جان خروش: اندر آمد بحر بخشایش بجوش در میان گریه خوابش در ربود
متن حکایت در آزمودن پادشاه یمن حاتم را به آزاد مردی ... که نزدیک ما چند روزی بپای . بگفتا نیارم شد این جا مقیم . ... سر اینک جدا کن به تیغ از تنم .
اشعار فردوسی دلالت بر جهانبینی توحیدی و عرفان الهی این شاعر ایرانی دارند. در این مطلب چند بیت مختصر از ابیات آغازین، عاشقانه، توصیفی، اشعار کوتاه و دو بیتی و اشعار فردوسی برای ایران را باهم می خوانیم.
شبی خفته بد شاه نوشین روان. خردمند و بیدار و دولت جوان. چنان دید درخواب کز پیش تخت. برستی یکی خسروانی درخت. شهنشاه را دل بیاراستی. میو رود و رامشگران خواستی. بر او بران گاه آرام و ناز. نشستی یکی ...
5) ای صاحب کرامت شکرانه سلامت / روزی تفقدی کن درویش بینوا را 6) آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است / با دوستان مروت با دشمنان مدارا 7) در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند / گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را
دکلمه ، شرح و تفسیر بردن پادشاه آن طبیب را بر سر بیمار تا حال او را ببیند از مولانا جلال الدین محمد بلخی در مرکز تخصصی شعر و عرفان وب سایت دیدار جان ... عاشقی گر زین سر و گر زان سر است / عاقبت ما را ...
اولین فیلمی که جایزهی نخل طلای کن را برای سینمای ایران به ارمغان آورد و یکی از بهترین فیلمهای عباس کیارستمی است. ... یک زن فرانسوی که فروشندهی عتیقه است چند نسخه از کتاب مرد را میخرد و از ...
دستگاه خردکن مرغ و ماهی با طراحیای منحصر به فرد و استانداردهای بالا، گزینهای ایدهآل برای کسب و کارهای بزرگ و کوچک در حوزه مواد غذایی به شمار میآید. این دستگاه با داشتن رنگ کورهای ضد زنگ و مقاوم در برابر سایش ...
او را جهت جذبه بر سلوک غالب و روش رندی را طالب بوده، چنان که سلطان احمد جلایر مکرر التماس مجالست وی کرده، مقبول نیفتاد و وقتی که امیر تیمور او را ملاقات نمود لباس وی در کمال اندراس بود.
توجه کنید حافظ چگونه نام سه پادشاه ایرانی را دقیقا در همان جایی استفاده میکند که فرغانی به کار برده. ... ست را با تدبیرِ خردِ خود باز کن ، نگو زیرا که پدر و اطرافیان ِ خود را بر این باور و ...
تا ببندی پور ما را بر گدا گفت صالح را گدا گفتن خطاست: کو غنی القلب از داد خداست در قناعت میگریزد از تقی: نه از لیمی و کسل همچون گدا قلتی کان از قناعت وز تقاست: آن ز فقر و قلت دونان جداست
عاقبت ما را بدان سر رهبرست111 این سر و آن سر:1-عشق حقیقی و مجازی.2-از سوی معشوق یعنی خداوند یا از سوی عاشق یعنی آدمی. عشق از هر طرف که باشد سرانجام ما را به او می رساند.-عشق رمز گشای(اسطرلاب)اسرار خدا
حکیمی را پرسیدند چندین درخت نامور که خدای عزّ وجل آفریده است و برومند [۱۱۴] هیچ یک را آزاد نخواندهاند مگر سرو را که ثمرهای ندارد [۱۱۵] درین چه حکمتست گفت هر درختی را ثمره [۱۱۶] معین است که بوقتی معلوم بوجود آن تازه آید و ...
حکایت: شنیدم که متوکل را بندهای بود فتح نام، بغایت خوبروی و روزبه و همه منبرها و ادبها آموخته و متوکل او را به فرزندی پذیرفته و از فرزندان خود عزیزتر داشتی؛ این فتح خواست که شنا کردن آموزد، ملاحان بیاوردند و او را در ...
گه از آبی چو ما نقشی نگارد. خرد بخشید تا او را شناسیم. بصارت داد تا هم زو هراسیم. فکند از هیئت نه حرف افلاک. رقوم هندسی بر تخته خاک. نبات روح را آب از جگر داد. چراغ عقل را پیه از بصر داد
دربیت5 از آخر "فرمودم "باید باشد 2- در این قصیده سخنانی به عنوان وحی الهی نقل شده که نمیتوان گفت عین وحی است بلکه خود شاعر این معانی بلند را پرورده وبیان کرده است در آثار دیگر شعرا مانند مثنوی مولوی هم این روش را میبینیم ...
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن که در طریقت ما غیر ازین گناهی نیست ... پادشاه در حین شکار ، دل به کنیزی زیبا رو می دهد و او را به بهای زیادی می خرد.پس از مدت کوتاهی کنیز بیمار می شود.همه طبیب ها از ...